اندیکاتورتان را بشناسید
تحلیلگران از اندیکاتورهای بسیاری استفاده میکنند تا بتوانند تصمیمهای معاملاتی درستی بگیرند. اغلب اوقات، این اندیکاتورها فقط به چند مورد آشنا محدود میشوند که معاملهگران به صورت کورکورانه در تمام شرایط از آنها استفاده میکنند. با وجود این، برخی از آنها برای تشخیص بازار در وضعیتهای صعودی بهتر عمل میکنند، برخی دیگر نیز در وضعیتهای نزولی عملکرد بهتری دارند. برخی برای بازارهای رونددار بهتر هستند، و برخی دیگر نیز برای بازارهای رنج یا خنثی. آگاهی از ویژگیهای اندیکاتورها بسیار حائز اهمیت است، تا بتوانید آنها را در زمان و مکان مناسب به درستی به کار ببرید.
روشهای قابل اعتماد قدیمی
یکی از پرکاربردترین اندیکاتورها همان مقایسهی نسبی میان شاخص Bridge-CRB (شاخص دفتر تحقیقات کالا از قیمتهای آتی) و اوراق قرضه خزانهداری آمریکا است. وقتی قیمتهای کالاها (commodities) افزایش مییابند، ترس از تورم شعلهور میشود و نرخ بهره بالا میرود. وقتی نرخها بالا بروند، بازار اوراق قرضه نزولی میشود. دههها است که تحلیلگران، بنیادگرایان، اقتصاددانان و غیره از ارتباط میان این شاخص و اوراق قرضه بهره بردهاند.
اکنون، دورههای زمانی را در نظر بگیرید که دو بازار در یک جهت حرکت کنند. شکل شمارهی ۱ این شاخص و اوراق قرضهی خزانهداری CBT دسامبر ۱۹۹۷ را از ماه می تا اکتبر آن سال نشان میدهد (مقیاس تغییر درصد). از می تا جولای، ویژگی ارتباط معکوس این دو کاملا مشهود است. از جولای تا اکتبر، ورق بر میگردد و هر دو همزمان صعودی و نزولی میشوند. چگونه این اتفاق افتاد؟
پیش از یافتن پاسخ، اجازه دهید کمی شاخص Bridge-CRB را بررسی کنیم.
اجزای سازنده
این شاخص شامل گروهی غیر وزنی از ۱۷ قرارداد آتی مهم است که در ایالات متحده معامله میشوند. کالاها نیز درست مانند بازار سهام میتوانند به بخشهای مختلف گروهبندی شوند. این گروهها عبارت هستند از انرژی، غلات و کشاورزی، دام، فلزات گرانبها، و صنایع. هر یک را میتوان به صورت جداگانه یا ترکیبی در یک تحلیل قدرت نسبی روی نمودار برد. ترکیب این گروهها روی نمودار درست مانند روی نمودار بردن سهام و مقایسهی آن با شاخص S&P500 و بررسی عملکرد آن نسبت به کل بازار است.
شکلهای شمارهی ۲ و ۳ دو بخش را نشان میدهند که به طور معمول با تورم در ارتباط هستند، فلزات گرانبها و انرژی. هر دو افزایشی بودهاند. به نظر میرسد، بازار اوراق قرضه نگران این مسئله نبوده است، زیرا آن هم صعود کرد. بنابراین، بازار اوراق قرضه دقیقا چه ارتباط با قیمتهای کالا داشته است؟
با اینکه بخش ترکیبی کشاورزی نسبتا کمنوسان و تخت است (در شکل نشان داده نشده)، بخش صنعت (شکل شمارهی ۴) بیوقفه و برای ماهها حرکت نزولی داشته است. وقتی قیمتهای ورودی صنعت کاهش یافتند، قیمتهای خروجی نیز دیگر تحت هیچ فشار تورمی و نرخ بهره قرار نگرفتند و پایین ماندند.
نتیجهگیریهای شخصی شما
هدف از این مقاله ارائهی تحلیل کاملی از رابطهی میان کالاها و اوراق قرضه نبود. بلکه هدفمان این بود که نشان دهیم، استفاده از دیدگاههای سنتی به اندیکاتورها و باورهای قدیمی که کسی آنها را به چالش نمیکشد، چگونه میتواند نتایجی نادرست و بیهوده به همراه داشته باشد. هر نوع اندیکاتور، اگر بدون انعطافپذیری به کار گرفته شود، با تغییر ماهیت بازار، در معرض شکست قرار خواهد گرفت. با درک این مسئله که یک اندیکاتور قرار است چه اطلاعاتی به ما بدهد و چگونه این کار را انجام میدهد، میتوانیم انعطافپذیریمان را حفظ کنیم. اگر با ذهن باز عمل کنیم، به جای آنکه بخواهیم بازار را با خودمان سازگار کنیم، خودمان را با بازار سازگار خواهیم کرد.