درس ۶۳ : تم‌ و واریاسیون

آبان 12, 1403

تم‌ و واریاسیون

تحلیل تکنیکال همیشه نیازمند توانایی و مهارت تفسیری تحلیلگران و معامله‌گران است و در غالب اوقات، آن را نمی‌توان با سیستم‌های کامپیوتری محدود کرد – یعنی نباید برای تفسیر رفتار قیمت در بازار فقط بر کامپیوتر تکیه کرد. حتی آخرین «نوآوری‌ها‌» در تعیین خطوط روند و اهداف قیمت نیز نتوانسته‌اند برای ایجاد انواع مختلفی از الگوهای سنتی، جایگزین ذهن انسان شوند. در این مقاله، به بررسی یک الگوی قیمتی آشنا از طرق مختلف می‌پردازیم.

سر و شانه‌ی استاندارد

نتایج تحلیل بیش‌تر الگوهای تکنیکال، چه برای بازارهای صعودی و چه برای بازارهای نزولی، به یک اندازه قابل اطمینان هستند؛ بنابراین، در این‌جا از یک بازار صعودی به عنوان مثال استفاده می‌کنیم. بازار گندم در دسامبر ۱۹۹۵ در بورس معاملات اختیار و آتی شیکاگو (شکل شماره‌ی ۱) مجموعه‌ای از سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتر را ایجاد کرده بود – یک نشانه‌ی کلاسیک از یک بازار گاوی یا صعودی. در آگوست، بازار کفی در سطحی مشابه‌ی کف قبلی ایجاد کرد، و هم‌چنین نتوانست با یک حرکت صعودی مجدد یک سقف جدید ‌ایجاد کند. این ناتوانی در ایجاد یک سقف بالاتر نخستین نشانه‌ از این حقیقت بود که الگوی بازگشتی سر و شانه در حال شکل‌گیری است. بالاترین سقف «سر‌» و دو سقف در دو سمت آن «شانه‌» نامیده می‌شوند. خطی که کف‌های متناظر را به یکدیگر وصل می‌کند «خط گردن‌» نامیده می‌شود و سطح حمایت را برای این الگو تعریف می‌کند.

سر و شانه‌ استاندارد

در یک الگوی ساده‌ی سر و شانه، قیمت از بالای شانه‌ی راست به سمت خط گردن حرکت نزولی دارد. چنان‌چه خط گردن قطع شود، الگوی بازگشت کامل می‌شود و بازار معمولا به سمت پایین‌تر حرکت می‌کند. اگر سطح حمایت خط گردن حفظ شود، قیمت افزایش می‌یابد و به روند صعودی خود ادامه ‌می‌دهد؛ زیرا در این حالت، الگوی بازگشت کامل نمی‌شود. بازار گندم پیش از آن‌که به حرکت صعودی خود ادامه دهد و نسخه‌ی پیچیده‌ای از شانه‌ی راست را شکل بدهد، بارها به سمت ناحیه‌ی خط گردن رفت و برگشت. در این‌جا، خط روند صعودی یک سطح حمایت ایجاد کرد.

ناتوانی در تشکیل الگوی سر و شانه در این مورد، باعث شد بازار وارد وضعیت اشباع خریدی شود که ناشی از روند صعودی پرشتاب ماه‌های ژوئن و جولای بود. سپس، گندم به یک حرکت صعودی بلند مدت آرام‌تر ولی پایدارتر ادامه داد.

سر و شانه‌ی چندگانه

با این‌که قیمت گندم، در نمودار بالا، شکل پیچیده‌ای را از شانه به نمایش گذاشت، غیرمعمول نیست که یک بازار چندین شانه یا حتی چند سر نیز داشته باشد. نرخ دلار/مارک (شکل شماره‌ی ۲) در طول حرکت صعودی ۱۹۹۱ سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتری ایجاد کرد تا در سپتامبر همان سال، الگوی یک سر و شانه‌ها کامل شود. پس از آن‌که خط گردن شکسته شد، بازار یک کف پایین‌تر و سقف پایین‌تر ایجاد کرد؛ یعنی شروع یک بازار نزولی را تایید کرد. با وجود این، دو سقف در دو طرف سر الگویی را تشکیل داد که شبیه الگوی سر و شانه‌ی بزرگ‌تری بود که در اطراف الگوی اصلی تشکیل شده است.

سر و شانه چندگانه

می‌توانیم یک نام جدید روی این الگو بگذاریم – مثلا «الگوی نوک کوه‌» – تا از الگوی سر و شانه‌ی ساده متفاوت باشد. خط گردن را نیز در این الگوی جدید، «خط برف‌» می‌نامیم تا این مقایسه کامل شود.

از آن‌جا که دلار/مارک حرکت نزولی داشت، این الگوی نوک کوه نمی‌توانست روند کنونی را تایید یا رد کند. با وجود این، وقتی آن را مثل سر و شانه‌ی استاندارد (بالای سر تا خط گردن) تحلیل کنیم، می‌توانیم هدف بازار را برای یک روند نزولی پیش‌بینی کنیم. خط برف نیز به عنوان یک مقاومت برای حرکت مخالف روند صعودی در اوایل ۱۹۹۲ عمل می‌کند.

تحلیل ذهنی و تفسیری

تحلیل چندین سر یا شانه، و حتی تعداد مختلفی از میله‌ها یا ستون‌های مورد نیاز برای تکمیل این الگوها به مهارت‌ها و تجربه‌ی تحلیلگر بستگی دارد. با این‌که برنامه‌های تشخیص الگوی کامپیوتری بسیار مفید هستند، توانایی‌های آن‌ها (هوش مصنوعی) هنوز نمی‌توانند نقض‌ها و استثنائات بسیار ظریف و حتی نه چندان ظریف رایج در دنیای واقعی را تفسیر کنند.

Leave a Comment