حمایت و مقاومت
به بیان ساده، پشتیبانی و مقاومت سطوح نسبی قیمت هستند که در آن قیمتها افزایش و کاهش را متوقف میکنند. قیمت در هر بازاری رقمی است که خریداران و فروشندگان بر سر مقدار منصفانه آن توافق کردهاند. اگر خریداران بیشتری تصور کنند که قیمت منصفانه است، آنها برای خرید تلاش خواهند کرد. این موضوع در عوض تقاضا را افزایش میدهد و قیمتها افزایش مییابد. در صورتی که قیمتها افزایش یابند، خریداران کمتر فعال میشوند و فروشندگان فعالتر میگردند. در برخی مقاطع، فعالیت خریدار و فروشنده متعادل خواهد شد و این سطح قیمت تبدیل به مقاومت میشود. هرچه دفعات بیشتری بازار سطح مقاومت را لمس کند (یا پشتیبانی)، آن سطح معنادارتر خواهد شد. علت آن است که خریداران و فروشندگان صرفاً ارزش منصفانه را بالاتر از آن سطح درک نمیکنند. بازار در افزایش بیشتر مشکل خواهد داشت، مگر اینکه گاهی اتفاقی بیفتد که باعث افزایش ارزش منصفانه دریافتشده شود.
بگذارید یک مثال را در بازار سهام استفاده کنیم. مقاومت برای سهام شرکت XYZ در ۵۰ است. بازار هفتههای متمادی پیرامون زیر ۵۰ جهش میکند تا زمانی که شرکت، درآمدی بهتر از حد انتظار را اعلام میکند. اکنون، هم خریداران و هم فروشندگان تصور میکنند که ارزش منصفانه بالاتر از ۵۰ است. بازار خارج از محدوده معاملاتی خود میشکند و بالاتر معامله میکند تا خریداران و فروشندگان بر روی ارزش منصفانه ۵۵ توافق میکنند.
اکنون اتفاق جالبی رخ میدهد. اگر بازار به زیر ۵۰ بازگردد، خریدارانی که شکست قبلی خود را از دست دادهاند، شانس دوم خود را برای طولانیمدت خواهند دید. بازار از سطح ۵۰ که اکنون به پشتیبانی تبدیل شده، به بالا میرود. اگر بازار به سطح ۵۵ بازگردد، فروشندگانی که تخلیه سهام خود را در بالاترین سطح زودتر از دست دادهاند، فعال خواهند شد. این افزایش عرضه در برابر تلاش برای افزایش قیمتها مقاومت میکند تا مجدداً قیمتها کاهش یابد.
جدول اوراق قرضه ژوئن MATIF (شکل ۱) این نقطه را نشان میدهد. دو ناحیه هایلاتشده چگونگی معامله بازار را پائینتر از خط مقاومت نشان میدهند. بعداً بازار در شکست از طریق تلاشهای دوم خود ناکام شد، زیرا فروشندگانی که موقعیت اول را از دست داده بودند از فرصت دوم بهره بردند.
سطوح پشتیبانی و مقاومت را میتوان در همه تایمفریمها از تیک تا روزانه تا ماهانه و طولانیتر یافت. سطوح ۱۲۰، ۱۲۶ و ۱۳۵ در دلار – ین به مدت پنج سال سطوح معناداری بودهاند (شکل ۲). در هنگام تجزیه و تحلیل روندهای اصلی در بازار، بازگشت کافی در زمان، قیمتهایی را در گذشته نشان میدهد که نقاط عطف مهم بازار بودهاند. تحلیلگران پیشبینی کردهاند که قیمت نفت خام قبل از جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱، براساس قیمتهای نقدی که به قبل از وجود معاملات آتی نفت خام باز میگردد، به ۳۸ دلار آمریکا خواهد رسید.
شاخص DAX آلمان دفعات متعددی بعد از کاهش سریع ژوئیه ۱۹۹۲ رالی داشت و هر بار در سطحی که پشتیبانی را در سال ۱۹۹۱ ارائه کرد(شکل ۳) متوقف شد.
اندازهگیری حرکت
محدودههای روند صرفاً نواحی پرایس اکشن بین سطوح پشتیبانی و مقاومت هستند. در مثال صفحه قبل، XYZ در یک محدوده ۵۰ تا ۵۵ معامله شد. در ژوئن ۱۹۹۳، نمودار طلای کومکس (شکل ۴) قیمتها در نوامبر و دسامبر ۱۹۹۲ در محدودهای از ۳۳۵ تا ۳۴۳ قفل شد. بازار سال ۱۹۹۳ را با کاهش شکاف و ایجاد یک محدودهی معاملاتی جدید آغاز کرد. پشتیبانی قبلی در ۳۳۵ به مقاومت تبدیل شد و پشتیبانی جدید در ۳۲۷ برقرار شد. در پایان ماه مارس، بازار از طریق مقاومت افزایش یافت و تا زمانی که سطح مقاومت قدیمی در ۳۴۳ آن را متوقف کرد، شکاف افزایشی داشت.
زمانی که بازار در ماه ژانویه از طریق پشتیبانی سقوط کرد، سوال این بود که «برای خرید دوباره در این بازار به کجا باید نگاه کنیم؟» پاسخ را میتوان با اندازهگیری ارتفاع محدوده معاملاتی قبلی پیدا کرد. بازارها تمایل دارند مضربهای انتگرال محدوده معاملاتی قبلی را حرکت دهند که در این مورد ۸ دلار بود. هرچه محدوده پائینتر باشد، در واقع ۸ دلار وسیعتر است. اگر قیمتها در ۳۲۷ سقوط کرده بود، بازار میتوانست با یک نگاه در سطح ۳۱۹ فروش رود.
توجه داشته باشید که قیمتها در دنیای واقعی میتواند از قانون ما تخطی کنند که در آن بازار در ماه فوریه بهطور مختصر معامله شد. تحلیل تکنیکال در معرض تفسیرهای تحلیلگر است.
کانالها مانند رنجرها، همچنین میتوانند شکستهای قیمت را اندازهگیری کنند. کانال در شکل ۴ حدود ۱۳ دلار وسعت داشت، از این رو زمانی که شکست در ماه مارس روی داد، قیمتها ۱۳ دلار افزایش یافت تا به ۳۴۳ دلار رسید. از آنجا که این همان سطح مقاومت قبلی است، تبدیل به یک قیمت بسیار معنادار برای معاملات آتی میشود. هرچه اندیکاتورهای تکنیکال بیشتری بر سر آن توافق کنند، سیگنال قویتر خواهد بود. در فصل بعد، الگوهای بیشتری را با جزئیات بیشتر پوشش خواهیم داد.