نقاط محوری یا پیوت پوینتها
نقطهی تعادلی برای هر نوع بازار وجود دارد که فعالیتهای معاملاتی در اطراف آن انجام میشوند. در غیاب شمار زیادی از خریداران یا فروشندگان جدید، این نقاط برای دادوستدکنندگان بازار و بازارسازهایی که پیشنهادهای خرید و فروششان را تنظیم کنند، به عنوان نقطهی محوری (pivot) یا کانونی عمل میکنند. وقتی قیمتها از این محور یا پیوت فاصله بگیرند، نواحی حمایت و مقاومتی از محدودهی مقدار تثبیتشده در بازار به وجود میآیند. نفوذ به این نواحی نشاندهندهی تغییراتی در مقادیر و ورود بازیگران جدید به بازار خواهد بود.
تعریف
پیوت پوینت و جفتهای حمایت و مقاومت آن به شکل زیر تعریف میشوند:
در این فرمولها، H، L، و C به ترتیب قیمتهای سقف، کف، و پایانی روز قبل هستند.
وقتی دادوستدکنندگان بازار شروع به معامله میکنند، معاملات روزانه معمولا میان نخستین سطوح حمایت و مقاومت باقی میماند. چنانچه هر یک از این نخستین سطوح قطع شود، سایر معاملهگران نیز ترغیب میشوند وارد بازار شوند. سپس، این سطوح بریکاوت معمولا کارکرد خود را معکوس میکنند به عنوان نقاط آزمایشی عمل میکنند؛ یعنی مقاومت قبلی به حمایت یا حمایت قبلی به مقاومت تبدیل میشود.
پارامترهای مورد استفاده توسط دادوستدکنندگان را میتوان با فرمولهای سادهی بالا محاسبه کرد. آگاهی از سطوحی که در آن، انواع مختلف معاملهگران وارد بازار میشوند، به تشخیص این مسئله کمک میکند که مقادیر و پارامترها چه زمانی توسط دادوستدکنندگان تغییر میکنند. این آگاهی به خصوص وقتی مهم است که تاثیر عوامل خارجی بر بازار کمتر باشد و معاملات تحت تسلط دادوستدکنندگان قرار داشته باشند.
تا زمانی که اتفاق قابل توجهی در بازار بین زمان بسته شدن قیمتها در دیروز و باز شدن قیمتها در امروز رخ نداده باشد، دادوستدکنندگان تمایل دارند بازار را بین پیوت پوینت و نخستین باند یا نوار حمایت و مقاومت به پیش ببرند. طبق تحلیل تکنیکال سنتی، این سطوح باید شکسته شوند و سپس، سطوح دیگر وارد بازی شوند. اگر باند حمایت و مقاومت بعدی نیز شکسته شد، آن گاه موج جدیدی از بازیگران وارد میدان میشوند و احتمالا روند جدیدی را شروع میکنند.
دادوستدکنندگان مرتبا بازار را در محدودهی خودشان بالا و پایین میبرند؛ بنابراین، سفارشهایی که درون این محدوده ایجاد میشوند، شانسی برای اعمال شدن دارند. این کار میتواند مشکلساز باشد، زیرا ممکن است باعث ایجاد الگوی ارهی دو سر شود. با وجود این، قرار دادن سفارشهای توقف در خارج از این محدوده، به معاملهگران کمک میکند روند ایجاد شده توسط هیجانهای داخلی بازار را شناسایی کنند.
کاربرد عملی
آگاهی از وضعیت پیوت پوینت میتواند به غیر از دادوستدکنندگان، برای سایر معاملهگران نیز مفید باشد.
اگر قیمتها به سمت اولین سطح مقاومت حرکت کنند، و یک یا چند اندیکاتور دیگرتان به منطقهی اشباع خرید حرکت کرده باشند، این تایید میتواند باعث افزایش اعتماد به سیگنال فروش شود. با وجود این، اگر قیمتها به اولین سطح مقاومت برسند و سایر اندیکاتورهایتان همچنان در وضعیت صعودی باشند، آنگاه با هدف صعودی سطح مقاومت دوم، میتوانید با اعتماد به نفس بیشتری اقدام به خرید کنید.
نمودار بالا ۵ روز از دادههای لحظهای قرارداد طلای بورس کالای نیویورک آگوست ۱۹۹۷ را با دو مجموعهی پیوت نشان میدهد. هر مجموعه برای روزی رسم شده است که پیوتها محاسبه و تا روز معاملاتی بعدی گسترش یافتهاند. همانطور که میتوان مشاهده کرد، سطوح حمایت و مقاومت اهداف تقریبی را برای بازار در هر مورد ایجاد کردهاند. بازار در ۱۸ ژوئن، به خاطر برخی اخبار دچار سقوط زودهنگام شد. سایر مجموعهی فلزات گرانبها نیز تحت همان فشاری قرار گرفتند که روی طلا وارد شده بود. سپس، وقتی دومین سطح حمایت نیز شکست، بازار نیز در هم شکست.
درصد زیادی از دادوستدکنندگان از پیوت پوینتها پیروی میکنند. با وجود این، نمودارهای لحظهای نشان میدهند، این سطوح همیشه سیگنالهای درستی را صادر نمیکنند. از این اندیکاتور باید به عنوان بخشی از مجموعهی کامل ابزارهای تکنیکال استفاده کرد، ولی پس از گسترش اخباری که روی حرکت بازار تاثیر میگذارند یا در بازارهای فعال، هرگز نباید به طور کامل به آن اعتماد کرد.