درس ۷ : اصلاح قیمت

آبان 9, 1403

نکات تحلیل تکنیکال – اصلاح قیمت

بیش‌تر تحلیلگران فنی بازار در این مورد هم‌نظر هستند که هیچ بازاری برای همیشه در یک جهت حرکت نمی‌کند. بازار، پس از یک دوره صعود یا نزول، مدتی متوقف می‌شود تا افراد برنده بتوانند سودهای‌شان را جمع کنند، و بازنده‌ها نیز از ضررهای بیش‌تر جلوگیری کنند، و سپس دومین دوره ورود معامله‌گران به پوزیشن‌ها آغاز می‌شود. اصطلاحاتی نظیر correction (اصلاح قیمت)، consolidation (تثبیت قیمت)، و retracement (پولبک یا تغییری کوچک در جهت بازار) تا حدودی به جای یکدیگر به کار می‌روند؛ با این حال، به اعتقاد برخی از کارشناسان، شکل الگویی که هر یک از این مفاهیم ایجاد می‌کنند باعث تمایزشان می‌شود. در بیش‌تر برنامه‌ها، پس از یک تغییر قابل توجه در ارزش بازار، یک اصلاح قیمت رخ می‌دهد. شکل و اندازه‌ی اصلاح قیمت دقیقا به حرکتی بستگی دارند که در حال اصلاح است.

روش درست

بدون آن‌که بخواهیم وارد تکنیک‌‌های اندازه‌گیری دقیق و انجام تفسیرهای سخت‌گیرانه شویم، باید بگوییم اصلاح قیمت یا correction حرکتی است مخالف جهت روند اصلی. شکل شماره‌ی ۱ نشان می‌دهد چگونه یک اصلاح قیمت معمول با افت و خیزهای مربوط به قرارداد آتی (فیوچر) قهوه در بورس کاکائو، قند، و قهوه‌ی نیویورک هماهنگ است. در ماه مارس، بازار یک سقف میان‌مدت ایجاد کرد و خط روند صعودی قوی را با یک روند نزولی در هم شکست (داخل شکل نشان داده نشده است). این مسئله باعث ایجاد یک الگوی پرچم نزولی شد که در بیش‌تر بازارها به صورت معمول اتفاق می‌افتد. این پرچم نزولی تقریبا در سطح اصلاحی (retracement level) ٪۵۰ روند صعودی میان دسامبر ۱۹۹۶ تا مارس ۱۹۹۷ اتفاق افتاد. هم ذهنی بودن این پرچم و هم عدم دقت این کاهش اصلاحیِ ۵۰ درصدی در انحراف‌شان از الگوهای شناخته‌شده کاملا طبیعی هستند.

اصلاح قیمت

پس از آن‌که بالای پرچم به سمت بالا شکسته شد، این روند صعودی ادامه یافت. مشاهدات‌مان از این وضعیت نشان می‌دهند، طول این روند صعودی از کف دسامبر تا سقف مارس و از کف مارس تا سقف می دارای یک رابطه‌ی مشخص است. این رابطه بر اساس اعداد فیبوناچی ایجاد می‌شود که در آن، طول روند صعودی دوم ۱.۶۱۸ برابر طول روند اول است.

نکته‌ی اصلی این است که یک اصلاح قیمت معمول – چه به صورت یک پرچم یا مثلث باشد، چه به شکل مستطیل – پس از یک حرکت منطقی ایجاد می‌شود. این اصلاح برای یک مدت کوتاه، بخش معقولی از آن حرکت را دچار بازگشت می‌کند (retrace) و سپس، بازار به حرکت صعودی منطقی خود ادامه می‌دهد. ما در این‌جا نباید تعریف خاصی برای واژه‌های «منطقی یا معقول‌» ارائه کنیم، زیرا نمی‌‌خواهیم به اثبات کمّی روی بیاوریم. اندازه‌گیری بصری و طبقه‌بندی نمودار کفایت می‌کنند.

روش غلط

مشکل وقتی ایجاد می‌شود که صبر تحلیلگران لبریز می‌شود و آن‌ها سعی می‌کنند به زور تفسیری از نمودار ارائه کنند که با واقعیت‌ها جور در نمی‌آید. در شکل شماره‌ی ۲، قرارداد آتی طلای COMEX برای آگوست در یک روند نزولی پایدار قرار داشت تا وقتی که در اوایل جولای ۱۹۹۷ به شدت ریزش کرد. انتظار می‌رفت در آن‌ زمان، رفتار قیمت بعد از این اتفاق به صورت یک پرچم صعودی باشد. در ۱۵ جولای، روند بازار دچار شکست شد و به زیر پرچم رفت، به گونه‌ای که به نظر می‌رسید ادامه‌ی یک بازار خرسی یا نزولی باشد. مشکل این تحلیل این بود که یک الگوی پرچم ۶ روزه که حدود ۹ دلار اصلاح داشت، برای اصلاح یک روند نزولی ۴۰ دلاری و ۳ ماهه (بر اساس سقف میان‌مدت در ماه می) کافی نبود.

اصلاح قیمت

اصلاح قیمت

شکل شماره‌ی ۳ همان نمودار را در چند هفته‌ی بعد نشان می‌دهد. الگوی پرچم هم‌چنان به عنوان یک تفسیر معتبر قلمداد می‌شود، ولی این الگو گسترش یافت و نزدیک به ۱ ماه و ۱۵ دلار را پوشش داد. بالای پرچم به یک بهبود ۳۸.۲ درصدی فیبوناچی رسید. به علاوه، این پرچم به خط روند نزولی که پیش از سقوط ماه جولای برای بازار تعریف شده بود، نزدیک شد. اکنون ما یک حرکت منطقی، اصلاح قیمت منطقی، و احتمال حرکت منطقی دیگری را به سمت پایین داریم.

به خاطر بسپارید، حرکت نزولی بعدی ممکن است محقق نشود. نکته این است که اقدام به فروش در شکست آشکار ۱۵ جولای یک حرکت غیرحرفه‌ای است. با این‌که هیچ ضمانتی وجود ندارد، ولی به نظر می‌رسد در شکست ۵ آگوست می‌توان با اعتماد به نفس بیش‌تری دست به معامله زد.

Leave a Comment